آتلیه
عشق من دیروز به مناسبت یک ساله شدنت رفتیم آتلیه تا چند تا عکس قشنگ از شما بگیریم.
قرار بود بابایی هم بیاد اما متاسفانه نشد که بیاد و من و شما و عزیز با خاله زینب من و دختر خالم طاهره رفتیم آتلیه.
آخه طاها کوچولو که نوه خاله زینبه هم قرار بود چند تا عکس ناز بگیره.
خلاصهههههههه...
چشمتون روزه بعد نبینه... اینقدر شما شیطونی کردی و از این طرف به اونطرف رفتی که نگوووو و نپرس
همش میخواستی فضولی کنی, یعنی یه دقیقه ننشستی یه عکس قشنگ ازت بگیره.
آخرش هم خاله عکاسه همین جوری در حین شیطونیهات ازت عکس میگرفت. حالا تا بریم ببینیم اینا چی از آب در میان...
انشاله که 1000 ساله بشی و همیشه این شیطونیهات ما را بخندونه عشق من.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی