خاطرات مامانی !!!!
کسری کوچولوی مامان میدونی برای اولین باری که فهمیدم تو قراره مهمون خونمون بشی چقدر ذوق کردم البته یه خورده وقتش مناسب نبود اما من از همون ثانیه اول عاشقت شدم . دقیقا مثل روزی که عاشق بابایی شدم میدونی بابایی خیلی ماهه خیلی اینقدر مهربونه که مطمعنم هیشکی به پاش نمیرسه و تو را هم خیلی دوست داره همش سراغت را میگیره هاااا. البته اگه تورا بیشتر از من دوست داشته باشه گفته باشم من حسودیم میشه هااااا ...
روز اولی که برای مامان تکون خوردی هیچوقت یادم نمیره. میدونی صبحش دلم کله پاچه خواست بابایی ساعت 9 رفت برامون کله پاچه خرید و اومد .همون روز اولین روزی بود که توی دلم ووول میخوردی خیلی دوست داشتم.انگاری با هر تکونی که میخوری عشقم بهت بیشتر میشه. ایشالله به سلامتی به دنیا بیای که توی بغلم از وجودت لذت ببرم نازنینم .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی