نی نی کسری

                                                 عشق من شما پارسال دقیقا مصادف با سالروز تولد امام رضا به دنیا اومدین و امروز همون روزه من از طرف شما به همه نی نی ها این روز را تبریک میگم. از امروز دقیقا 10 روزه دیگه شما یک ساله میشی و وارد یه مرحله دیگه از زندگیت میشی. انشاله که همیشه سالم و خندان و بازیگوش باشیییییی. من و بابایی همواره عاشق این فسقلی شیطون هستیم و خواهیم بود.            ...

سلام عشق من ببخشین که مامانی دیر به دیر برای وبت پست میذاره. آخه مامانی این چندوقت خیلی گرفتاره حالا بماند که چی و چرا ولی یکی اینکه وقت نمیشه یکی اینکه وقتی وقتش هست حوصلش نیست.  فدای اون دوتا دندونهای نازت بشم  مننننن جیگر مامان دوتا دندون ناااااااز اونم باهمدیگه در آوردی و تقریبا دو هفتست که اومدی جزء کباب خورااا انشاله که همینجوری یکی یکی همه دندونهات بدون درد سر در بیان و مامانی یکی یکی ذوقشون را بکنه...                                ...

فوضول چیه منننننننن ...

وقتی برای اولین بار کفش به پا میکنی و نتیجه.... بعد دیگه کم کم خوشت میاد و... و اینم از اولین قدم زدنت با اون پاهای کوچولوت بر روی زمین در مینادشت...  منظور از زمین بیرون خونه است گلم. اینم شیدا کوچولو...   ...

                                                                                                    ...

الهی ماماان فدات بشه   آخه این چه وضعشه ؟؟؟؟؟ از وقتی راه افتادی دیگه یه دقیقه هم نمی ایستی که مامانی یه عکس خوشکل ازت بگیره.... و در حین راه رفتن هم همش عکسهات تار میشه بعد نگی چرا از من عکس قنشگ نگرفتی هاااااا مجبورم اینجوری به قول معروف خفتت کنم ... فوضول چی داری چیکار میکنی توی جاکفشیییی.... اگه خاله بیاد میکشتت هاااا بعد نگی نگفتی ... انشاله دامادیت را ببینم نازنینم ...

جیگر مامان الهی قربونت برم با اون راه رفتنت عزززززززززیییییزززم.... دیگه الان تقریبا بدون اینکه از در و دیوار کمک بگیری میتونی از روی زمین به تنهایی بلند بشی و بایستی  راه رفتنت هم پیشرفت کرده الان دیگه تا 1 یا بعضی وقتها 2 متر را بدون اینکه به زمین بخوری راه میری عیییییین آدم آهنی... الهی قربونت برم نازنین آفرررررین به پسر زرنگم و بر همین اساس شیطونیهات 100 برابر شده که به خاطر همین کل خونه را از دست جنابعالی مثل مسجد کردیم که دست به وسیله ها نزنی.... تمام کابینت ها را با کش بستیم که نتونی باز کنی و هزار و یک ترفند دیگه برای جلوگیری از خرابکاری های جنابعالی    ...

دیگه حسابی ترست از آب ریخته و همواره در حال آب بازی کردنی... در حدی که بعد از یک ساعت با گریه میبریمت داخل خونه...  الهی قربون این فیگورت برمممممم..    آخرش میکنی این دودولت رااااااا.... ...

3 دیشب رفتیم پارک وحید سالگرد ازدواج امین و خانمش ( پسر عموی بابایی) وقتی کیک را بریدند یه دفعه از فرصت استفاده کردی و شیرجه زدی توی کیک.... دستات پر از خامه شده بوددد بعد در همون حین که بابای داشت دستات را پاک میکرد دوباره شبیه خون زدی و این دفعه با اوی پای کوچولوت رفتییی توی کیک ... دیگه بابا مجبور شد شما را ببره و اساسی شستشوت بده ... خلاصه اینکه همه جا را ریختی بهم و کلی شیطونی کردی و همه را شاد کردی با اون شیطونی هات. عزیز دلم امروز آقاجون هم مرخص شده و به سلامتی میاد خونه انشاله که زود خوبه خوب بشه و بتونه دوباره با توی وووروجک شیطونی هاتون را ادامه بدین...   ...